سخن امام(ع) با زنان بنىهاشم-1
جابر از امام باقر(ع) نقل كرده كه فرمود: حسين(ع) چون آهنگ خروج از مدينه را كرد، زنان بنى عبدالمطلب نزد او آمده خواستند ناله و شيون كنند كه امام(ع) به ميان آنان آمده فرمود: شما را به خدا، اين امر را (با شيون خود) آشكار نسازيد كه نافرمانى خدا و پيامبرش خواهد بود. آنان گفتند: پس گريه و شيون خود را براى چه كسى نگهداريم كه امروز نزد ما همچون روز رحلت رسول خدا(ص)، على(ع)، فاطمه(س)، رقيه، زينب و ام كلثوم (دختران پيامبر ص) است. خدا ما را فدايت كند. تو را به خدا خود را از مرگ به دور دار، اى محبوب نيكان از دست رفته ما. سپس آنان نزد امّ هانى - عمة امام(ع)- رفته گفتند: امّ هانى! تو نشستهاى و حسين(ع) با خاندان خود مىخواهد برود؟! امّ هانى آمد و چون امام(ع) او را ديد فرمود: آيا اين عمهام، امّ هانى نيست؟ عرض كردند: آرى. فرمود: عمه جان! با اين حالت كه دارى چرا اينجا آمدى؟ گفت: چگونه نيايم كه شنيدهام سرپرست بيوه زنان از كنار من مىرود؟ گريهكنان زارى نموده به اشعار پدرش ابوطالب تمثل جست: او سپيدرويى است كه مردم به بركت روى او از ابرها باران مىخواهند. فريادرس يتيمان و پناه بيوه زنان است. او از آل هاشم است كه مرگ گرداگرد او مىچرخد، در حالى كه آل هاشم در نعمت و آسودگىاند. سپس عرض كرد: آقا جان! من از اين سفر، بد به دلم افتاده است زيرا ديشب از هاتفى شنيدم كه مىگويد: همانا كشته كنار نهر كه از آل هاشم است قريشيان را سرافكنده كرد و آنان خوار شدند. محبوب دل رسول خدا(ص) تبهكار نيست و مصيبت او - او كه بزرگ است– بزرگمنشىها را آشكار كرد. امام(ع) فرمود: عمه جان! نگو قريشيان بلكه بگو: مسلمانان را سرافكنده كرد و خوار شدند. عمه جان! هر چه مقدر است خواهد شد. و فرمود: آنان مردمى نيستند كه بر فرزندِ هميشه پيروز جنگها، ظفر يابند. و ليکن اين امر به علم غيب مقدر گشته است. پس امّ هانى گريان بيرون رفته مىگفت: با رفتن حسين(ع) از مدينة جدّ خود، تنها ام هانى ناراحت نيست بلكه از فراق او رسول خدا(ص) و مرقد و منبر نيز گريانند.
سخن امام(ع) با زنان بنىهاشم-2
وقتى امام حسين(ع) تصميم گرفت از مدينه خارج شود زنان بنى عبدالمطلب آمدند و شروع به نوحه و ندبه كردند. وقتى امام حسين(ع) از ميان آنان عبور كرد به ايشان فرمود:شما را به خدا اين امر را با شيون خود آشکار نسازيد که نافرماني خدا و پيامبرش خواهد بود. آنان گفتند: پس ما گريه و زارى خود را براى چه كسى نگاه داريم؟ اين روز براى ما نظير آن روزى است كه پيغمبر خدا، على مرتضى، فاطمه زهراء، رقيه، زينب و ام كلثوم عليهمالسلام از دنيا رفتند. تو را به خدا قسم ميدهيم از موت. خدا ما را فداى تو كند اى حبيب نيكوكارانى كه فعلا از اهل قبور بشمار ميروند. يكى از عمههاى امام حسين(ع) در حالى كه گريان بود آمد و گفت: اي حسين شاهد باش من شنيدم كه جنها براى تو نوحه مىكردند و ميگفتند:
حقا شهيد كربلا كه از آلهاشم است گردنهاى قريش را (بوسيله شهيد شدن خود) ذليل كرد و آنان ذليل شدند.
حسين كه حبيب رسول خدا است بد زبان نبود. مصيبت تو شخصيت بزرگ را جدا كرد و بزرگ شد.
ادامه ی سفرنامه در قسمت های بعد...