ديدار امام(ع) با عبد الله بن مُطيع عَدَوىّ- 1
سپس رهسپار مكه شد كه عبدالله بن مطيع عدوى به سوى او آمده گفت: ابا عبدالله! خدا مرا فدايت كند، كجا مىروى؟ امام(ع) فرمود: اكنون آهنگ مكه دارم. چون به مكه در آمدم صلاح بعدى كار خود را نيز از خدا مىخواهم. عبدالله بن مطيع عرض كرد: اى فرزند دخت پيامبر(ص)! خدا در اين تصميم خيرت دهد، ولى من از راه مشورت پندى دارم، آن را بپذير. فرمود: ابن مطيع! آن چيست؟ عرض كرد: چون به مكه در آمدى مراقب باش كوفيان فريبت ندهند كه پدرت در آنجا كشته شد و برادرت را در آنجا زخم نيزه كارى زدند، ملازم حرم الهى باش كه تو در عصر ما، سَروَر عربى. به خدا اگر تو كشته شوى خاندانت نيز كشته خواهند شد. و السلام. راوى گويد، امام(ع) او را دعا كرده خداحافظى فرمود. دينورى گويد: امام(ع) به ابن مطيع فرمود: خدا آنچه خواسته پيش خواهد آورد. طبرى گويد: امام(ع) فرمود: اكنون آهنگ مكه دارم، بعد از آن نيز صلاح خود را از خدا مىخواهم.
ديدار امام(ع) با عبدالله بن مُطيع عَدَوىّ- 2
محمد بن سعد از ابى عون نقل كرده كه گفت: چون حسين بن على(ع) از مدينه رهسپار مكه شد در راه با ابن مطيع كه سرگرم حفر چاه بود برخورد كرد، ابن مطيع پرسيد: پدر و مادرم فدايت! كجا؟ فرمود: مكه. و يادآورى فرمود كه شيعيانش در آنجا به او نامه نوشتهاند. ابن مطيع عرض كرد: پدر و مادرم فدايت! كجا مىروى؟! ما را از خود بهرهمند ساز و نزد آنان مرو! امام(ع) نپذيرفت. سپس ابن مطيع عرض كرد: آقا جان! اين چاه را خود به آب رساندهام، امروز روزى است كه آب كمى در دلو بيرون آمده است. اى كاش از خدا بخواهى به اين چاه بركتى عطا فرمايد. امام(ع) فرمود: از آب آن بياور، مقدارى از آب دلو آورد. امام(ع) از آن نوشيده مضمضه فرمود و به چاه برگرداند، آب چاه گوارا و فراوان شد. سپس خداحافظى كرده و رهسپار مكه شد.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
نظرسنجی
سیستم عامل تلفن همراه شما چیست؟
به نظر شما تالار گفتمان این پایگاه راه اندازیی شود؟
پیوندهای روزانه
محرم 1391
سامانه
جهت عضویت در سامانه ی یاران خورشید عدد 22 را به شماره ی
30004866001176
پیامک کنید.
آمار سایت