سخن امام(ع) با فرشتگان و جنيان-1
شيخ مفيد از امام صادق(ع) نقل كرده كه فرمود: چون امام حسين(ع) از مدينه رهسپار شد، گروههايى از فرشتگان نشاندار - نيزه به دست و سوار بر اسبان بهشتى - با او ديدار نموده سلام كردند و گفتند: اى کسي كه شما پس از جدّ و پدر و برادر خود، حجّت خدا بر خلق او هستى! حق تعالى جدّ تو را بوسيله ما يارى كرد و اكنون او ما را به مدد تو فرستاده است. امام(ع) فرمود: وعدهگاه ما و شما، گودال و بقعهاى است كه در آن به شهادت مىرسم و آن كربلاست چون به آنجا در آمدم به نزد من آييد. عرض كردند: اى حجت خدا: فرمانمان ده كه مىشنويم و اطاعت مىكنيم. آيا از برخورد با دشمن نگرانى؟ ما با توييم. فرمود: آنان را بر من راهى نيست و زيانم نتوانند رساند تا به جايگاه شهادت خود درآيم.
سخن امام(ع) با فرشتگان و جنيان-2
الف) و گروههايى از جنيان مسلمان نزد امام(ع) آمده عرض كردند: سرورا! ما پيروان و ياوران توييم هر چه خواهى فرمانمان ده، اگر فرمان دهى همه دشمنانت را هم اكنون بكشيم، خواهيم كرد. حضرت(ع) آنان را دعا كرده فرمود: آيا اين آيه را كه بر جدم نازل شده، نخواندهايد: هر كجا باشيد شما را مرگ در مىيابد هر چند در برجهاى استوار باشيد؟ و نيز اگر شما در خانههاى خود هم بوديد، كسانى كه كشته شدن بر آنان نوشته شده قطعاً به سوى قتلگاههاى خويشمىرفتند و اگر من در جاى خود بمانم، اين خلقِ شبزده به چه آزموده شوند؟ و چه كسى در مشهد شهادت من جاى گزيند؟ خدا در آن روز كه زمين را گسترانيد، آنجا را براى من برگزيد و آن را پناه شيعيانم قرار داد. آنجا در دنيا و آخرت امان آنان است. شما جنيان! در روز شنبه که روز عاشوراست- و در روايتي جمعه- نزد من آييد كه در آخر آن روز، در حالى كه كسى از خويشان و برادران و خاندانم نمانده تا آهنگ كشتنش را كنند، مرا مىكُشند و سر مرا براى يزيد مىبرند. ب) آنان عرض كردند: اى حبيب خدا و فرزند حبيب خدا! اگر پيروى از فرمان تو واجب نبود كه نمىتوانيم از آن سرپيچى كنيم، همه دشمنانت را - پيش از آنكه به تو دست يابند - مىكشتيم. امام(ع) فرمود: به خدا ما بر ايشان از شما تواناتريم و ليكن صبر مىكنيم، تا كسى كه هلاك شود با دليلى روشن هلاك گردد، و كسى كه بايد زنده ماند، با دليلى روشن زنده بماند.
ادامه ی سفرنامه در قسمت های بعد...